استخدام کارمند

استخدام کارمند

داستان استخدام کارمند

داستان استخدام کارمند : مدتی بود که کارمند صدور دفتر از دفتر ما رفته بود و با دادن آگهی قصد جذب همکار برای صدور داشتیم . یکی از بیمه گذاران ما که از آگهی جذب کارمند باخبر شده بود تماس گرفت و پیشنهاد کرد که یکی از اقوام ایشان را برای کار جذب نماییم و مانیز چون نیاز به همکار داشتیم موافقت کردیم. خانم همکار چند مدتی بر سر کار حاضر شد ولیکن توانایی لازم برای انجام کار محوله را نداشت بخاطر همین بعد از مدت یک ماه مجبور شدیم که عذر این همکار را بخواهیم و ایشان بعد از تسویه حساب از نزد ما رفت.

بعد ازمدتی که با بیمه گذار معرف تماس گرفتیم تا بیمه های ایشان را تمدید کنیم بیمه گذار اعلام کرد به دلیل اینکه با اقوام بنده تسویه حساب کردید و دیگر آنجا کار نمی کند بنده نیز بیمه های خودم را به جایی دیگری منتقل می کنم و دیگر به دفتر شما مراجعه نخواهم کرد.

تجربه سنگینی بود. این جا بود که متوجه شدم هرگز نباید فرزندان و اقوام و آشنایان بیمه گذاران و فامیل خودرا برای استخدام جذب نمود زیرا که وقتی با آنان به مشکل بخورید روابط شما هم با بیمه گذاران و اقوام دچار مشکل خواهد شد.

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

دیدگاهتان را بنویسید